English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2409 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
soar U بلند پروازی کردن
soared U بلند پروازی کردن
soars U بلند پروازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grandiloquence U بلند پروازی
ambition U بلند پروازی
ambitions U بلند پروازی
an ambitious programme U برنامه بلند پروازی
volar U پروازی
aviation duty U شغل پروازی
flight attitude U وضعیت پروازی
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
attitude gyro U الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
adverse yaw U شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
lifting U بلند کردن
heighten U بلند کردن
lifted U بلند کردن
erecting U بلند کردن
throw up U بلند کردن
to kick up U با پا بلند کردن
lifts U بلند کردن
heightened U بلند کردن
erects U بلند کردن
elevate U بلند کردن
to throw up U بلند کردن
elevates U بلند کردن
heightening U بلند کردن
elevating U بلند کردن
heightens U بلند کردن
erected U بلند کردن
erect U بلند کردن
lift U بلند کردن
heave U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
walk off with U بلند کردن
heists U بلند کردن
hoists U بلند کردن
exalt U بلند کردن
exalts U بلند کردن
hoist U بلند کردن
upraise U بلند کردن
heist U بلند کردن
heaved U بلند کردن
exalting U بلند کردن
hoisted U وسیله بلند کردن
craned U وسیله بلند کردن
crane وسیله بلند کردن
steals U بلند کردن چیزی
chairlifts U سردست بلند کردن
steal U بلند کردن چیزی
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
craning U وسیله بلند کردن
cranes U وسیله بلند کردن
chairlift U سردست بلند کردن
lift fire U بلند کردن اتش
hoist U وسیله بلند کردن
hydraulic lift U بلند کردن اب به نیروی اب
hoists U وسیله بلند کردن
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
raise a dust U گرد و خاک بلند کردن
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
banks U کپه کردن بلند شدن
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
to make a dust U گردو خاک بلند کردن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
bank U کپه کردن بلند شدن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
harangue U باصدای بلند نطق کردن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
lift U بلند کردن شریک رقص اززمین
to pick up women <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifted U بلند کردن شریک رقص اززمین
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifting U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts U بلند کردن شریک رقص اززمین
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lay hands one someone U دست روی کسی بلند کردن
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
deal lift U بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
To vacate a house. U خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
collects U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collect U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
collecting U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
spike U میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
pries U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pried U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
long- U بلند
longer U بلند
longed U بلند
taller U بلند
forte U بلند
taller U قد بلند
vociferous U بلند
talll U بلند
high (1 9 to 36) U بلند
tallest U قد بلند
long U بلند
longest U بلند
grandiose U بلند
loftily U بلند
highfalutin U بلند
amplifiers U بلند گو
megaphones U بلند گو
willowy U بلند
skyscrapers U بلند
mouth filling U بلند
loud speaker U بلند گو
loudspeaker U بلند گو
high grown U بلند قد
tall U بلند
tall U قد بلند
longs U بلند
eton collan U بلند
amplifier U بلند گو
fortes U بلند
high U بلند
rumbustious U بلند
eminent U بلند
highest U بلند
soaring U بلند
uplands U بلند
lengthwise U بلند
upland U بلند
highs U بلند
talll U قد بلند
skyscraper U بلند
towering U بلند
tallest U بلند
pointers U خط کش بلند
pointer U خط کش بلند
legged U پا بلند
megaphone U بلند گو
aloud U بلند
loudly U بلند
lofty U بلند پایه
lofty U بلند بزرگ
long term U بلند مدت
surged U موج بلند
outdoor antenna U انتن بلند
surges U موج بلند
oxlip U پامچال بلند
surge U موج بلند
plyanthus U پامچال بلند
long robe U ردای بلند
lifter U بلند کننده
long haul U خط سیر بلند
long burst U رگبار بلند
long run U بلند مدت
blast furnace U کوره بلند
fortissimo U خیلی بلند
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1وقتي بلند حرف مي زني
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com